Zaz - " Dans ma rue " Acoustique
بی خانمان؛ مست و مریض
آوازهای شبانه را در گوشه ای از خیابان می سرانیم، می غلطانیم
مردمان شهر هیبت زده، گذران، ما را می نگرند
فراموش می کنند .. می شویم
بی تفاوت، سرد و یخ زده، شبح فرشته ها را می پاییم
هفته ها و هفته ها
پنجره ها را می خوانیم، پرده های رنگارنگ، یکی روشن، یکی خاموش
پشت پنجره ها، از سیگار دم می گیرند
سایه های شاخه ها را می ترسانیم
مرگ را در بلوار می رقصانیم
بی نان و بی گرما، سکه ای هم صدایمان را تشویق نمی کند
انتظارمان را نمی کشند، مرا ببوس، بغلم کن می خوانیم
لالالا لا ... هوهاهوهاهوهاها
کورها تصور زنانگی مان را می کنند و ما یک روزی تمام می شویم
برق چشمان گربه ها را می بلعیم
اما نیمه های شب، تاریکی های مدام
روزی تمام می شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر