نشسته م در تراس با موهای باز با هپی؛ باد ملایم و خنکی می وزه. نگاهم گاهی از لای نرده ها به بید چند قدم اون طرف تر می خوره که می رقصه و شاخه هاشُ باز گذاشته به دست ه باد، همسایه(های) روبه رویی در تراس چای می نوشند، از صدای فنجون هاشون می فهمم. می خندند و حرف می زنند. تخمه می شکنند. همین نزدیکی ها عروسی ه و صدای موسیقی شاد سنتی ترکی می یاد. زندگی جریان داره، به همین بهونه ها، هپی به جوجه تیغی هایی که شبانه در حیاط قدم می زنند غر می زنه. جوجه ها رو نمی بینه اما حریصانه بو می کشه .. از مسیر صدای دخترک همسایه پیداش نمی کنه که صداش می زنه و باز غر می زنه، حواسم به باد و عروسی و بید و همسایه و جوجه تیغی هست، ذره ذره از کتاب هایی که دانلود می کنمُ می خونم، کتاب های خوبی ان، این باد و بوی زندگی در جریان و موسیقی شاد به امشب رنگ سورمه ای براق می زنه و من راضی ام؛
....
تصویر
CABEZA DE AVE, HEAD OF BIRD
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر