۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

خواهرم داره بزرگ و بزرگ‌تر می‌شه و پیراهن‌های چین‌دار رو می‌پسنده، هم‌چنان نسبت به خواهر بزرگش حسادت و بداخلاقی می‌کنه و ناباورانه دلتنگ هم می‌شه. خواهرم قدرت «نه» گفتن داره و صریح دوست نداشته‌هاش رو می‌گه و من لذت می‌برم از این رابطه. حسرت می‌خورم از دور، هیچی هم نمی‌گم فقط حسرت می‌خورم، همه‌ی اضلاع آسیب دیده از مهاجرت یه روزی، به زودی ترک برمی‌دارند.

پ.ن: کینه‌های مامان از رفتن ما درمان ندارند/این واژه‌های پراکنده دلتنگی‌های تکراری همه‌ی ماهاست که بیرون‌ایم.

هیچ نظری موجود نیست: