۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه

!They wanna rape you


تلویزیون طوفان تگزاس را نشان می‌دهد، تعداد زیادی خانه خراب شده، کامیون‌ها پرواز می‌کردند، سقف خانه‌ها کنده شده و خیلی از مردم هم زخمی شدند. از امشب نگران‌تر خواهم بود. من از این اتفاقات وحشت می‌کنم، می‌ترسم. حس می‌کنم اگر یک بار، فقط یک بار دیگر در زندگی‌م چنین بلایی را تجربه کنم می‌میرم. یا سکته می‌کنم یا با اولین وسیله‌ی در دسترس که بشود خود را کشت، خودم را می‌کشم. 

از دو تصویر چسبانده شده دو گزارش‌گر به یک‌دیگر هم بیزارم. سمت چپ گزارش‌گری در استودیو، مکانی امن و اغلب گرم و سمت راست گزارش‌گری در محل حادثه. نور تصویر سمت راست همیشه از سمت چپ کمتر و صورت گزارش‌گر هم افتصاح‌تر و غمگین‌تر است. گزارش‌گر سمت چپ با حالت چشم‌ها و چروکیده کردن گوشه‌های چشم می‌خواهد چهره متأسف خودش را نشان دهد. ترسناک و دلهره‌آور است.

 من ترس‌های زیادی دارم/داشتم که شاید چند سال یک بار طی اتفاقی یکی بیرون می‌پرد و یادم می‌آید که من از فلان چیز می‌ترسم اما امروز پر از ترس‌هایی هستم که هر روز مثل یک قطره جوهر یک گوشه از روزم را بدرنگ می‌کند. ترس‌هایی که وابسته به زندگی خصوصی‌م است که خب بگذریم اما یک ترس زنده همیشگی‌م شده لرزش زمین. حتی وقتی شخص سنگین وزنی در همان مکانی که من هستم قدم بردارد و زمین مورد نظر کمی بلرزد. حتی زمانی که می‌دانم دلیل لرزش حفیف زمین سنگینی همان شخص است.

قبل از زلزله هم، یکی از بزرگ‌ترین فوبیاهام زلزله بود. شاید بشود گفت بعد از زلزله‌ی بم و تصاویری که فقط روز اول زلزله دیدم و هیچ وقت دیگر سرم را برنگرداندم اما بعد از زلزله داستان کاملاً فرق کرده. بیشتر از قبل می‌ترسم. قبل از وارد شدن به هر مکانی حواسم به در خروجی است، هر چند قدم که به جلو می‌روم برمی‌گردم پشتم را نگاه می‌کنم که اگر اتفاقی افتاد از چه راهی باید برگردم. هر چند همه‌ی این پروسه ناخودآگاه است و همیشه بعد از چند ساعت می‌فهمم که فلان جا ترسیده بودم. 

هر شبی هم که قبل از خواب در مورد زلزله حرف زدم یا نوشتم یا جایی چیزی خواندم، خواب خیلی بدی دیدم که دقیقاً به همین مسئله مربوط بوده. من می‌ترسم. من دیگر هرگز به جایی که می‌نشینم، می‌خوابم و زندگی می‌کنم اطمینان ندارم. من می‌ترسم همه‌ی حرف هم همین است. یک ترس عظیم به لیست ترس‌های درونی‌م اضافه شده که راه از بین بردنش هم بلد نیستم. برخورد سختی است. من می‌ترسم و هیچ وقت دیگر زمین برای زندگی امن نیست. زمین برای زلزله‌زده‌ها هیچ وقت امن نیست.





هیچ نظری موجود نیست: