۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

معمولی

از ایرانی‌های معمولی در هر کجای دنیا دوری کنید!


شاید واژه معمولی، واژه دقیقی نباشه اما منظورم اون آدم‌هایی هستن که انگل‌وار خودشون رو برتر از همه می‌دونن و به رذل‌ترین شکل ممکن به خودشون حق انجام هر کاری رو مقابل دیگران می‌دن، با ادعایی بی‌پایان، بدون احساس مسئولیت و حتی ذره‌ای وجدان (مثلاً اون‌هایی که فکر می‌کنن با به هم زدن قرارداد خونه نیازی به تسویه حساب ندارن و می‌تونن خونه رو خالی کنن، فرار کنن برن و به پشتوانه قوانین فدرال به مشکلی هم برنمی‌خورن. این تنها یک مثال از هزاران مثال دیده شده است تابحال)


این نه خودزنی‌ه و نه چیزی شبیه به این. این تجربه‌ی عمیقی است بعد از نزدیک به چهار سال خارج از کشور زندگی کردن. ایرانی‌های براق و کم‌نظیری هم در نزدیکی هر کدوم از ماها هستن که با یک خط تماس در هر ماه کلی انرژی و چیزهای خوب می‌شه ازشون گرفت و از بودنشون شاد شد اما متأسفانه تعداد ایرانی‌های معمولی به ایرانی‌های براق به شدت می‌چربد.

من؛ متعجب و کمی عصبانی، هم‌چنان از کمربند انجیل!



هیچ نظری موجود نیست: